هاروکی موراکامی در کتاب سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا، شما را به دنیایی آشنا و باورپذیر ولی در عین حال شگفتانگیز میبرد. او در این کتاب با تصویرگری بینظیرش و با تشبیههایی به نظر نامرتبط، ملموسترین فضاها را تداعی میکند و دست شما را میگیرد تا با چشم باز به سرزمین دلخواه او، و دلچسب خود وارد شوید.
در سرزمین عجایب بی رحم و ته دنیا چه خبر است؟
کتاب صوتی سرزمین عجایب بی رحم و ته دنیا روایتگر دو داستان مجزا و به شکلی موازی است که در بخشهای انتهایی کتاب شاهد تلاقی آن دو خواهیم بود. فصلها یکیدرمیان روایتگر یک خط داستانی به همین نامها، یعنی «سرزمین عجایب بی رحم» و «ته دنیا» میباشند. هرکدام از روایتها یک راوی هم دارند. راوی فصلهای فرد (سرزمین عجایب بیرحم) جوانی پردازنده است که تربیت شده تا ضمیر ناخودآگاهش کلید رمزگذاری باشد؛ و راوی ته دنیا تازه واردیست به شهری عجیب و تک افتاده که سایهاش با کاردی بریده شده است؛ همان کاردی که داستان را به دو روایت تقسیم کرده است. شخصیتهای این خطوط عاری از هرگونه نام میباشند و خطابها از طریق شغل، خصوصیت اصلی یا «فُرمشان» است؛ مانند دروازهبان، گندهه، سرهنگ، نوهی گلبهیپوش و... در صفحات ابتدایی، نقشهی گم نشدن در داستان را میبینیم که حاوی مشخصات شخصیتهای این رمان میباشد تا اولا با داشتن پیشزمینه و آشنایی قبلی به داستان ورود کنیم و دوما هنگام مواجهه با آنها تصویر بهتر و شفافتری داشته باشیم؛ و بعد به طور خلاصه به چرایی انتخاب این نامها برای عنوان کتاب پرداخته میشود.
بخشی از آنچه در سرزمین عجایب بی رحم و پایان جهان میخوانیم
راوی در روند پذیرفته شدن به شهر است. سایهاش را با کاردی بریدهاند و جدا کردهاند و آن را در «محوطهی سایهها» گذاشتهاند و انتظار میرود زمستان را به سر نیاورد. ساکنان شهر مجاز نیستند که سایه داشته باشند و در روند داستان معلوم میشود که نباید ذهن داشته باشند. همین هم سبب حذف همهی عواطف انسانی نظیر محبت و کینه میشود. گفتم «36 ساعت.» لازم نبود به ساعتم نگاه کنم. زمانی که زمین یک و نیم دور به دور خودش میچرخد. دو روزنامهی صبح و یک روزنامهی شب را تحویل میدهند. ساعتهای شماطهدار دوبار زنگ میزنند و مردها دوبار اصلاح میکنند. خوشبختها دو_سهبار جماع میکنند. 36 ساعت، و نه بیشتر. قدم زنان به طرف دروازه میروم و میبینم دروازهبان رفته به محوطهی سایه. دروازهبان زیر واگنی است که او و سایهام تعمیر کردهاند. واگن پر از کوزههای سرامیکی است از آن نوع که برای نگهداری روغن شلغم به کار میرود و همهی کوزهها را به تختههای دو سوی گاری بستهاند. نمیدانم چرا دروازهبان این همه روغن لازم دارد. سایهام میپذیرد: «نمیتوانم جلویت را بگیرم. شاید اینجا نمیری، اما زندگی هم نمیکنی. فقط وجود خواهی داشت. در دنیایی که به خودی خود کامل است، چرایی معنا ندارد. بقا در جنگل هم چیزی نیست که تصور میکنی. تا ابد آنجا به دام میافتی.»
چرا این کتاب جذاب و خواندنی است؟
تک به تک صفحات این کتاب آیینهای شفاف روبهروی درون ماست، با برجستگیهایی ناشی از تورم حقیقتها که در نگاه اول بسیار تعجببرانگیز و آشناییزدا و در لحظات بد ملموس و واقعیترین.
مشخصات کتاب سرزمین عجایب بی رحم و ته دنیا
نویسنده: هاروکی موراکامی مترجم: مهدی غبرایی زبان اولیه: ژاپنی ژانر: رمان خارجی، تخیلی تعداد صفحات: 512