کتاب مسافر نوشتهای از زهره زاهدی، داستانی تأثیرگذار دربارهی روابط انسانهایی است که تا ابد زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند. هر اتفاقی که رخ میدهد و هر کسی که در زندگی خود میبینیم به دلیلی در برابر ما قرار گرفته است. گاهی اوقات فراموش میکنیم کسانی که در طول عمر خود دیدهایم چگونه خاطرات ما را لمس کردهاند و اثر همیشگی خود را به جای گذاشتهاند. در متن پشت این کتاب میخوانیم: «این تویی، تنها، مبهوت، زیر باران. به دو انتهای جاده نگاه میکنی و با این حال نه مبدا و نه مقصد را نمییابی. این تویی بعد از این همه سال، بعد از این همه رنج ناخواسته. ایستاده در نیمه راه، خسته و یخ کرده، چشم به راه فریادرس»!
معرفی کتاب
کتاب مسافر با داستان دختری شروع میشود که زندگیاش پر از ناراحتی و دشواری است. پدر او هرگز نمیخواست دختری داشته باشد واین مسئله موجب میشود که آن دختر مثل پسرها بزرگ شود. او مثل پسرها لباس میپوشد، موهایش کوتاه است و روحیهای پسرانه دارد. با وجود این، عواطف دخترانه راهشان را به قلب او پیدا میکنند. این دختر دوازده ساله عاشق پسری میشود که هر روز آن طرف خیابان به انتظار اتوبوس مدرسه میایستد. هنگامی که توجهش به او جلب میشود، دیگر لحظهای نیست که از فکرش بیرون بیاید. هر روز به امید دیدن او به مدرسه میرود و بقیهی روز را به رویاپردازی دربارهی پسر میکند. روزی فرا میرسد که دیگر پسر به ایستگاه اتوبوس نمیآید. با اینکه قلب دختر میشکند، نمیداند که ملاقاتهای آیندهی این دو چه ماجراهایی در پیش خواهند داشت.
گزیده هایی از این کتاب
«شش صبح، بیانگیزه و خواب آلوده با صدای زنگ ساعت بیدار شدم. روز دراز و پرتنشی در پیش داشتیم. بعد از بیست سال دوری از وطن به خانه برمیگشتم، خانهای که دیگر نه برایم آشنا بود و نه صدایم میکرد. ناچار به بازگشت بودم، سلامتم و زندگیام به طور جدی در خطر بود. کار زیادی برای انجام دادن نمانده بود. از کارم، که هفتهها پیش استعفا کرده بودم. خانهام را، که پدرم ترتیب فروشش را داده بود. دوستانم را، که طی سالهای افسردگی و انزوا یکییکی از دست داده بودم. زناشویی از هم پاشیدهام را، که سالها پیش در خاک فراموشی دفن کرده بودم. کاری نمانده بود جز برخاستن و رفتن. آغاز پائیز بود و خنکای مرطوب هوا حس بیداری میداد و اما من هنوز خواب بودم، خواب خستگی، خواب غفلت... از کسی خدافظی نکردم. کسی هم به بدرقهام نیامد. برای آخرین بار ریههایم را از هوای مدیترانهای رم پر کردم و همراه پدرم وارد سالن فرودگاه شدم.»
دربارهی زهره زاهدی
زهره زاهدی؛ مترجم و نویسنده (متولد تهران، 1330)، در رشته بانكداری از دانشگاه آمريكايی بيروت فوقليسانس گرفت و تاكنون حدود 19 عنوان كتاب درحوزههای مختلفی چون روانشناسی عمومی، رمان، زندگي فلاسفه و .. ترجمه و منتشر كرده است. آثاری چون استادان بسيار زندگيهای بسيار، برای يک روز ديگر، تنها عشق حقيقت دارد، چگونه از فرزند خود يک نابغه بسازيم، چهار توافق، چيزی بيشتر از زندگی، شواهدی برای زندگی پس از مرگ، غرق در نور، معجزه وجود دارد از آثار معروف او هستند.
به خواندن ادامه دهید
از کتابهای دیگر زهره زاهدی میتوان به صبر کن، داستان کوتاه جیبی، سزاوار توجه فرشته و بعد از ظهری در پارک اشاره کرد که دارای همین سبک نوشتار و پیامهای پرمفهوم و روانشناسانهی خانم زاهدی اشاره کرد. مشخصات کتاب: نام: کتاب مسافر نویسنده: زهره زاهدی ژانر: داستان تعداد صفحات: ۳۰۰