مهمان

احمدرضا احمدی
پدیدآورنده :  
نام :  
مهمان
محل تولید محتوا (نشر) :  
تهران
ناشر :  
تاریخ انتشار :  
1393
شابک :  
9786007567
تعداد صفحات :  
220
زبان اثر :  
فارسی
درباره (موضوع) :  
توصیف :  
کتاب رمان مهمان از احمدرضا احمدی، در بر گیرنده‌ی داستانی تأثیرگذار و دلخواه است که هر چشمی را مسحور خواندن خود می‌کند. <h2>در این رمان چه خبر است</h2> کتاب مهمان نقل کننده‌ی قصه‌ی جوانکی است به نظر دیوانه و عاشق پیشه، که در پانسیونی جنب دریا مشغول به گذران امور است. امر اصلی او که وقت و بی‌وقت مشغول انجام دادنش است شمردن و یادداشت کردن موج‌های دریا است. موج‌هایی که از اعماق دریا خبردارند و به سینه‌ی ساحل می‌نشینند تا حسی غیرقابل وصف را لا اقل تصویر کنند. جوانک، گویی دلداده‌ی مهمانی می‌شود که سال به سال، به رسم و عادت همیشه مدت زمانی را در پانسیون مادام (مدیر پانسیون) سپری می‌کند. او نمی‌داند که موج‌ها را در دفترش یادداشت کند یا چهره‌ی مهمان را در حافظه‌ی پشت چشم‌هایش. اگر موافق روابط و احساسات پاک، مهربان، و البته جنون‌آمیز یا به تعبیری دیوانه‌وار هستید، کتاب مهمان احمدرضا احمدی گزینه‌ی خیلی خوبی برای خواندن و لذت‌بردن در بعد از ظهرهای جمعه‌ی شماست. از قلم نیفتد، که پیشنهاد می‌دهم هنگام مطالعه، هیچ موسیقی‌ای در حال پخش نباشد. چون که به اندازه‌ی کافی از جملات، صدای موج و کف دریا به گوش می‌خورد که نه چیز دیگری بشنوید، نه احتیج به شنیدن داشته باشید. <h2>جمله‌هایی از کتاب مهمان</h2> «روز اول به تو و دختر گفتم زیبایی آفت دارد. گفتم باید مواظب باشی. اما مواظبا او تأثیری در ماجرا و سرنوشت نداشت. این اتفاق دیر یا زود می‌افتاد. از فردا، همه صبح‌ها به دریا می‌رویم، موج‌ها را یادداشت می‌کنیم.» «ساعت‌ها در دریا پارو می‌زد. دوست نقاشی داشت که از زندگی بریده بود، اما کار می‌کرد؛ ماهی و جغد و بدن‌های مثلت‌شده نقاشی می‌کرد که دست یا پا نداشتند و یا دهانش باز بود و فریاد می‌زدند. آن دوست نقاشش خود را فنا کرد. سرطان ریه داشت، اما روزی سه تا سیگار دود می‌کرد.» <h2>بعد از دیوانگی</h2> معمولا دیوانگی، همزمان منجر به دو حالت می‌شود که اتفاقا هم بسیار در ادبیات کهان فارسی مورد خطاب و توجه قرار گرفته است. یکی از آن دو شعر است. دیوانگان به خاطر خیال غیرقابل وصف و توقف ناپذیرشان، حتی بی‌اختیار، کلامشان شعر است. دیگری، عشق است. همیشه گفته‌اند عشق می‌کشد، چرا که دیوانه‌وار است. احمدرضا احمدی در کتاب مهمان، با این سه پدیده به ظرافت کامل برخورد کرده است و برای مخاطب، به تفسیر و توصیفش پرداخته‌است. او زیباییدک نشان داده‌است که این سه عنصر زیبا و مرگ‌آور، چطور با یکدیگر رابطه دارند و یک مثلث به یادماندنی را تشکیل می‌دهند. <h2>می‌پرسید چرا باید این کتاب را بخوانید؟</h2> نویسنده در ابتدای کتاب، مانند خالق زمین و آسمان‌ها، ابتدای امر بستر و فضا رو در ذهن مخاطب می‌کارد. تا زمانی که سبز شود دیگر عنصرها هم از راه می‌رسند. بعد کم‌کم نام‌ها وارد داستان می‌شوند. نام‌هایی که ساده و خشکند: پانسیون، موج، مادام، شاعر، چغندر، مهمان عسل و... . بعد از این همه طرح بدون رنگ، کم کم نویسنده قلمو را برمی‌دارد شروع به رنگ‌آمیزی طرح‌های کتاب مهمان می‌کند. یکی سبز و یکی طلایی و یکی سفید شبتاب. از هر رنگی که شاعرانه‌است برمی‌دارد و می‌پاشد بر داستان. <h2>مشخصات کتاب مهمان</h2> نویسنده: احمدرضا احمدی ژانر: رمان فارسی تعداد صفحات: 220
arrow بستن
arrow
نظر کاربران

هنوز نظری وجود ندارد

به این کتاب امتیاز دهید به ما بگید چه فکری می‌کنید.

از این نویسنده

نمایش همه
فیلترها
hide