بعدازظهری در پارک

زهره زاهدی
زبان اثر اصلی :  
Libra.StringResource.LanguageCode.eng
ارتفاع :  
16.5
پهنای اثر :  
11.5
پدیدآورنده :  
نام :  
بعدازظهری در پارک
محل تولید محتوا (نشر) :  
تهران
ناشر :  
تاریخ انتشار :  
1393
شابک :  
9786009425
تعداد صفحات :  
125
زبان اثر :  
فارسی, انگلیسی
توصیف :  
کتاب بعدازظهری در پارک کتابی شامل داستان‌های خارجی کوتاه است که توسط زهره زاهدی ترجمه و گردآوری شده است. این کتاب برای کسانی که می‌خواهند زبان خود را تقویت کنند، جذابیت دو چندان دارد. چرا که این کتاب دو زبانه است و هر صفحه‌ را به فارسی و انگلیسی ارائه می‌دهد تا با مقایسه آنها بتوانید کلمات جدید یاد بگیرید و مهارت خواندن خود را بهبود ببخشید. <h2>موضوع این کتاب در مورد چیست؟</h2> در طول زندگی خود با لحظات زیادی روبه‌رو خواهیم شد که شاید بی‌توجه از کنار آن‌ها بگذریم. در این کتاب این لحظات را به صورت داستان‌هایی الهام‌بخش می‌بینیم و می‌توانیم از آن‌ها درس‌هایی بگیریم که انتظار نداشتیم. این داستان‌ها غیر‌منتظره یا باورنکردنی نیستند، بلکه از تیزبینی نویسنده و توجه او به جزئیات زندگی و روابط ما با دیگران است. لحظاتی که در قالب این داستان‌ها ثبت می‌شوند پر‌معنا و اثرگذار هستند. از لیست داستان‌های ذکر شده در کتاب بعدازظهری در پارک می‌توان به «آیا همه نیاز نداریم؟»، «بودن و نفس کشیدن»، «تغییر ایجاد کردن»، «تیله‌ها»، «خدا را توضیح دهید»، «دست‌های در حال دعا»، «طعمه برای کوسه» و... اشاره کرد. <h2>نقل قول‌هایی از این کتاب</h2> از داستان آیا همه نیاز نداریم : «پرسیدم: «آیا به کمک نیاز دارید؟» با چهار کلمه‌ی ساده اما عمیق پاسخ داد، که هرگز فراموش نخواهم کرد. ما همیشه در مردان و زنان بزرگ به دنبال خرد می‌گردیم. از کسانی که تحصیلات عالی و موفقیت‌های بزرگ کسب کرده‌اند، انتظار خردمندی داریم. من از آن مرد هیچ انتظاری به جز دست دراز کردن نداشتم. او چهار کلمه گفت که تکانم داد. گفت: «آیا همه نیاز نداریم؟»» از داستان دوستان: «همچنانکه می‌رفتم دیدم که یک گروه از بچه‌ها به طرف او می‌دوند. آن‌ها به او زدند و کتاب‌ها از دستش به زمین ریختند و چنان سکندری خورد که روی گل‌ها زمین خورد. عینک از چشمش پرواز کرد و دیدم که سه متر دورتر از او روی علف‌ها افتاد. سرش را بلند کرد و من آن غم وحشتناک را در چشمانش دیدم. دلم براش سوخت. پس به طرفش دویدم و در حالی که به دنبال عینکش روی زمین می‌خزید، اشک را در چشمش دیدم. عینکش را به او دادم و گفتم: «آن‌ها احمقند». نگاهم کرد و گفت: «متشکرم!» لبخند بزرگی روی صورتش نقش بست. یکی از آن لبخندهایی که نشان‌دهنده‌ی قدرشناسی واقعی بود. کمکش کردم کتاب‌هایش را از زمین بردارد و از او محل زندگی‌اش را سؤال کردم. وقتی دیدم در نزدیکی ما زندگی می‌کند از او پرسیدم که چطور او را پیش‌تر ندیده بودم. گفت که قبلا به یک مدرسه‌ی خصوصی می‌رفته است.» <h2>درباره‌ی نویسنده</h2> زهره زاهدی؛ مترجم و نویسنده معرف ایرانی است که در رشته بانكداری از دانشگاه آمريكايی بيروت فوق‌ليسانس گرفت. او تاكنون حدود ۱۹ عنوان كتاب، درحوزه‌های مختلفي چون روانشناسی عمومی، رمان، زندگی فلاسفه و .. ترجمه و منتشر كرده است. از معروف‌ترین آثار او می‌توان به استادان بسيار زندگی‌های بسيار، برای یک روز ديگر، تنها عشق حقيقت دارد، چگونه از فرزند خود يک نابغه بسازيم، چهار توافق، چيزی بيشتر از زندگی، شواهدی برای زندگی پس از مرگ، غرق در نور، معجزه وجود دارد و... اشاره کرد. <h2>پیشنهاد کتاب</h2> زهره زاهدی کتاب‌های زیادی نوشته است که می‌توانند برای شما جذاب باشند. از این کتاب‌ها می‌توان به مسافر، یک داستان عاشقانه، آریا و صبر کن اشاره کرد. <h2>مشخصات کتاب بعدازظهری در پارک</h2> گردآورنده: زهره زاهدی ژانر: داستان کوتاه تعداد صفحات: ۱۲۸
arrow بستن
arrow
نظر کاربران

هنوز نظری وجود ندارد

به این کتاب امتیاز دهید به ما بگید چه فکری می‌کنید.

از این نویسنده

نمایش همه
فیلترها
hide