کتاب از پنجره مسافرخانه، روایتی عاشقانه، از جوانی است در پاریس که دست به خودکشی میزند، اما نه برای اولین بار.
کاری که احمدرضا احمدی، نویسندهی این کتاب رمان، با کلمات کرده را شاید نمونهاش را هیچ جای دنیا نتوان دید: کلمات مانند زمزمهای در ذهن شنیده میشوند. جملات بدون کوبش و سکته، با لطافت و زلالی هرچه تمامتر در جریانند تا به ما چیزی را بفهمانند که تا به حال گفته نشده است. نه در فارسی، و نه در هیچ زبان دیگری. اگر مشتاق رمانهای واقعی و به گووهای عاشقانه هستید، این تجربهی شاعرانه و شیرین را به هیچ وجه از دست ندهید. در این کتاب از پنجره مسافرخانه، داستان، از زبان شخصیت اصلی داستان گفته میشود. همان جوانی که در گذشته خودکشی کرده است. او با تعریف کردن آن روزها و آن لحظات، شروع به سخن گفتن با ما میکند و کم کم متوجه میشویم که او چقدر چشمان زیبایی برای نگاه کردن دارد. شاید هرکسی که در پاریس زیسته باشد، شاعرانه و لطیف سخن بگوید. اما باور کنید که این مقدار از طنین در کلام تنها از یک وجود سرشار برمیآید. وجودی که هم نویسنده و هم شخصیت اصلی و راوی داستان باشد.
گوشههایی از کتاب از پنجره مسافرخانه
«نمیدانستم چرا چهرهی مادرم جلوی چشمانم نمیآمد که مرا نجات دهد بعد از مدتها سیگلری آتش زدم به کنار یخچال رفتم پرتقالی برداشتم پوست کردم سیگار در جاسیگاری دود میکرد حوصله نداشتم خاموشش کنم سپیده زده بود پاریس به جنبش میفاتاد کنار پنجره خوابم برد.» «هر روز صبح زود به دکهی روزنامهفروشی میرفتیم صبحانه را آنجا میخوردیم فقط روزهای تعطیل صبحانه را در آپارتمان خودمان میخوردیم دوست نوازندای ما نوازندهی آکاردئون جلوی دکه آکاردئون میزد جلوی دکهی ما همیشه شلوغ بود پر از دانشجویان دانشگاه سوربن بود.»
از پنجره مسافر خانه به شهر نگاه کنید
این کتاب از پنجره مسافرخانه را میتوان تنها نمونهی تبدیل و بازسازی شدهی زبان موسیقی به ادبیات نامید. حسی که در تمام این کتاب، از «ب» ی بسمالله تا «ه» ی انتهای آن وجود دارد این است که دارید یک قطعهی موسیقی کلاسیک عاشقانه را، با تمام کرشمههایش میخوانید. اگر سازی بلد باشید بنوازید احتمالا این کتاب در بداههنوازی بسیار کمکحال و ایدهدهنده باشد برایتان. نکتهی قابل توجه دیگر، نگارش این کتاب از پنجره مسافرخانه است. طوری نوشتهها به چشم میخورند که گویی علائم سجاوندی وجودی خارجی ندارند. و از همین شرایط، به نحو احسنتی استفاده شده. جملات مقطع، پشت سر هم آمدهاند تا بگویند که انگار تمام این حرفها را کودکی خردسال میگوید. همین ترفند سبب احساس نزدیکی بیشتر مخاطب به کتاب خواهد بود. اما هر چه بخوانیم و از هر چه بگذریم قصهی عشق، خوشتر است. این رمان احمدرضا احمدی، که خود شاعر و نویسنده و عاشقپیشه است، از این جهت، ظرافت یک گل را دارد با عطر طراوت. محال ممکن است سطری از کتاب از پنجره مسافرخانه را بخوانید، طعم آن زیر دندانتان مزه نکند و از آن دست بکشید.
مشخصات کتاب
نام: از پنجره مسافرخانه نام نویسنده: احمدرضا احمدی ژانر: رمان فارسی تعداد صفحات: 192