آیا می‌توان با فقر پاریس را دوست داشت

احمدرضا احمدی
ارتفاع :  
20
پهنای اثر :  
13.5
پدیدآورنده :  
نام :  
آیا می‌توان با فقر پاریس را دوست داشت
محل تولید محتوا (نشر) :  
تهران
ناشر :  
تاریخ انتشار :  
1393
شابک :  
9786005906
تعداد صفحات :  
219
زبان اثر :  
فارسی
درباره (موضوع) :  
توصیف :  
آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت نام کتابی است نوشته‌ی احمدرضا احمدی که از تجربه‌های شخصی‌اش می‌گوید. کاملا واقعی و حقیقی. لخت بودن حقیقت آن احتمالا کمی ما را به فکر فرو ببرد، اما چیزی جز لذت در پی نخواهد داشت. تصوری که اکثر انسان‌ها از پاریس، پایتخت فرانسه دارند چیزی بسیار زیبا، عاشقانه و دلفریب است. خیلی از جوانان رویاپردازی‌های خود را درمورد بهشت برینی که برای خود متصور می‌شوند خودآگاه یا ناخودآگاه به سمت پاریس سوق می‌دهند. و چه کسی‌است که دوست نداشته باشد در خیابان‌هایی سنگ‌فرش‌شده، رنگ‌آمیزی شده با عطر باران و گل، و مملو از موسیقی عشاق قدم بزند؟ کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت، رمانی است بر اساس واقعیت از تجربیات شخقی خود نویسنده، زمانی که در پاریس زندگی می‌کرده. او مانند خیلی‌های دیگر همانطور که گفته شد عاشق پاریس بوده. اما دورانی را در آن شهر دلربا گذرانده که همخانه‌ی فقری نفس‌گیر بوده‌است. او در این کتاب به ما می‌گوید که با وجود این همه مشقت‌ها و نامهربانی‌هایی که پاریس بر او روا داشته، آیا باز هم می‌توانسته او را دوست بدارد یا خیر. ما در رویاهایمان به سختی افرادی غیر ثروتمند هستیم. حداقل فقرزده نیستیم. به همین جهت وقتی خود را در مدینه‌ای فاضله مانند پاریس تصور می‌کنیم، گمان نمی‌بریم که ممکن است آنقدرها هم پولدار نباشیم؛ چه برسد به این که فقیر باشیم! <h2>قسمت‌هایی از کتابی در مورد شهر عشاق: پاریس</h2> «از ایستگاه مترو تا باغ مخروبه، که استودبو و محل امتحان بود، در باران دویدم. روی پله‌های سنگی، اما مخروبه‌ی استودیو، پسران و دختران جوان برای آزمایش صدا و هنرپیشگی سینما نشسته بودند، مثل من مبهوت و در بیم و امید بودند.» « «دختر گفت: «من شما را در باران به خانه‌تان می‌رسانم.» گفتم: « اتومبیل دارید؟» دختر با خنده گفت: «نه، اتومبیل ندارم، چتر دارم.» از هم جدا شدیم. من مثل همیشه در باران پاریس بدون چتر به طرف آپارتمانم، تنها می‌رفتم.» » <h2>کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت جذاب است</h2> مرور تاریخ همیشه اتفاقی جذاب و جالب برای انسان‌ها بوده‌است. چه شرح حال زمین باشد، چه اتوبیوگرافی برادری، و چه زندگی‌نامه‌ی فردی دیگر. از طرفی دیگر، رویاپردازی و سیر و سفر در آن کار هر روز و هر ساعت ماست. حدس بزنید چه شده؟ دو دلخواه دیرینه‌ی ما در یکدیگر تنیده شده است. ما با خواندن این کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت از احمدرضا احمدی، همزمان هم گوشه‌ای از تاریخچه و زندگی‌نامه‌ی او را می‌خوانیم، هم در مورد کسی که روزهایی را در پاریس گذرانده است مطالعه می‌کنیم. وچه چیزی بهتر از این؟ <h2>درباره‌ی نویسنده</h2> احمدرضا احمدی متولد 30 اردیبهشت 1319 در کرمان، نویسنده‌ی کودک و نوجوان، شاعر و ویراستار است. او که تحصیل‌کرده‌ی دارالفنون است در حدود دهه‌ی چهل شمسی به همراه نادر ابراهیمی، بهرام بیضایی، محمدعلی سپانلو و جمعی دیگر گروه طرفه را در دفاع از هنر موج نو تأسیس نمود. برای اشاره به آثار او می‌توان از رمان از پنجره‌ی مسافر خانه، کتاب‌های شعر دفتر‌های واپسین و دفترهای سالخوردگی اشاره داشت. او در بسیار از کتاب‌های صوتی یا فیلم‌ها، نقشی گویندگی را نیز بر عهده داشته است. <h2>مشخصات</h2> نام کتاب: آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت نویسنده: احمدرضا احمدی ژانر: رمان فارسی تعداد صفحات: 219
arrow بستن
arrow
نظر کاربران

هنوز نظری وجود ندارد

به این کتاب امتیاز دهید به ما بگید چه فکری می‌کنید.

از این نویسنده

نمایش همه
فیلترها
hide