کتاب جلال الدین رومی مست دیوانه هشیار که شامل گزیده اشعار شمس تبریزی به زبان فارسی و آلمانی میشود با کوشش سعید فیروزآبادی تدوین شده است. در ابتدای این کتاب مقدمهای گسترده دربارهی زندگی مولانا و آشنایی او با شمس میخوانید و سپس اشعار عمیق او با ترجمهی آلمانی و زبان فارسی در اختیار شما قرار میگیرند. این کتاب میتواند برای آشنایی با این شاعر، و آشنا کردن آلمانیزبانها با فرهنگ و ادبیات فارسی بسیار مناسب باشد.
معرفی کتاب
در مقدمهی کتاب جلال الدین رومی مست دیوانه هشیار دربارهی ارزش آشنایی با مولانا میخوانید: «مولانا جلالالدین را باید بیتردید بزرگترین شاعر مشرقزمین، الهامبخش عارفان، نغمهسرای نوای حیات معنوی، نگارندهی مثنوی و بنیانگزار مولویه دانست. در شرق برای سرودهای این شاعر و مفسر اسرار آسمانی حرمت فراوانی قائلاند و جایگاه او در مقام شاعر از این دیدگاه برتر از دیگران است، زیرا او دیدهی مخاطب را به اسرار آسمانی میگشاید و او را به سرچشمهی عشق لایزال پروردگار و نور الهی رهنمون میسازد. مولانا را نباید با فردوسی، شاعر بزرگ حماسی، نظامی، سرایندهی منظومههای عاشقانه و عرفانی، سعدی، شاعر حکیم و آموزگار اخلاق و تعلیم و تربیت، حافظ، بزرگشاعر شعر عرفانی سنجید. هر یک از این شاعران شاخساران درخت تنومند ادب فارسیاند و سرآمد در قلمروی خویش. مولانا را باید با سنایی، سرایندهی حدیقهالحقیقه و عطار، آفرینندهی اثر عرفانی منطقالطیر قیاس کرد. با این حال، مثنوی از دیدگاه شعر و شاعرانگی از هر دو این آثار برتر است. مثنوی از کرانهی رود گنگ تا بسفر محبوبترین اثر برای عارفان است، ولی شعرهای عرفان مولانا نیز از ارزشی بس والا نزد سالکان راه حقیقت برخوردارند و مایهی وجد و سرور حقیقی عارفان در سراسر گیتیاند. درک این برترین وجد و سرور عارفانه با سرودههای عرفانی مولانا بسیار ژرفتر از نوشتههای عالمان عارف مشرقزمین در باب عرفان است، زیرا ماهیت عرفان شرقی، میل به کمال و فنا در راه عشق عرفانی همچو شمس دارد.»
گزیدهای از این کتاب
«نکو باد حال باغ امروز روز شادی و امسال سال لاغ نیکوست حال ما که نکو باد حال باغ آمد بهار و گفت به نرگس به خنده گل چشم من و تو روشن بی روی زشت زاغ گل نقل بلبلان و شکر نقل طوطیان سبزهست و لالهزار و چمن کوری کلاغ با سیب انار گفت که شفتالویی بده گفت این هوس پزند همه منبلان راغ شفتالوی مسیح به جان میتوان خرید جانی نه کز دلست ترقیش نه از دماغ باغ و بهار هست رسول بهشت غیب بشنو که بر رسول نباشد به جز بلاغ در آفتاب فضل گشا پر و بال نو کز پیش آفتاب برفتست میغ و ماغ چندان شراب ریخت کنون ساقی ربیع مستسقیان خاک از این فیض کرده کاغ خورشید ما مقیم حمل در بهار جان فارغ ز بهمنست و ز کانون زهی مساغ»
دربارهی مولانا
جلالالدین محمد بلخی، معروف به مولانا یا مولوی، در قرن ششم هجری شمسی به دنیا امد. پدر او که به بهاءالدین معروف بود در علم عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت. مولانا در هجده سالگی با گوهر خاتون که دختر خواجه لالای سمرقندی بود ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. پس از فوت پدرش او تصمیم گرفت راه پدر را ادامه دهد و زندگی خود را به هدایت و ارشاد مردم بپردازد. هنگامی که با شمس آشنا میشود، به گفتهها و حقایقی که شمس بیان میکند دل میبندد. شمس با در هم شکستن چهارچوب خشک مذهبی در مولانا، دید متفاوتی از دنیا به او نشان میدهد. تأثیر شمس در زندگی مولوی چنان آشکار است که از یک فقیه و عالم دینی به عاشقی دل سوخته بدل میشود. این اتفاق را میتوان نقطهی عطف زندگی مولانا دانست. سرانجام روح آشفتهی مولانا هنگام غروب آفتاب در پی تبی سوزان در سال ۶۵۲ هجری شمسی دار فانی را وداع میگوید.
به خواندن ادامه دهید
اگر به اشعار ارزشمند ادبیات فارسی علاقهمند هستید میتوانید کتابهای کلیات سعدی و غزلیات حافظ را نیز بخوانید. از آثار دیگر مولانا میتوان به فیه ما فیه، مکاتیب و مجالس سبعهی او اشاره کرد.
مشخصات کتاب
نام: کتاب جلال الدین رومی مست دیوانه هشیار نویسنده: مولانا جلالالدین محمد بلخی به کوشش: سعید فیروزآبادی به خط: کاوه اخوین ژانر: شعر تعداد صفحات: ۱۳۶